زن زیادی

بوی بارون،  هوای سرد،  حرکت شیشه پاک کن ماشین،  نور کم جاده، بهشت کجاست جز همین چیزایی خوب که باهم ترکیب شدن؟؟؟  خدا جونم خیلی وقته از ته ته دلم که خیلی وقته ابریه ازت چیزی نخواستم اما الان  همینجا کنار اتوبان،  لطف به حرف دل من گوش کن و نذار نا امید باشم، مگه نمیگی بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را؟  زیر همین دونه های بارون صدات میزنم تا بگیری دستام وخالی نفرستیم دنبال این سرگردونیا من امیدم فقط و فقط به توست قبلا معجزه ازت دیدم بازم برام معجزه کن این گره به دست تو فقط باز میشه خدا الهام  رو ببین لطفا بگو زندگی برگرده تو رگام  زن زیادی...ادامه مطلب

راجب این گور خواب ها خیلی جاها خیلی متن های سنگینی نوشته شد اصلا کلا خیلی حرف شد!  از تاکسی گرفته تا جمع خانوادگی بی دقدقه ارشون حرف زدن ولی تنها متنی که من خوندم و یه نفس راحت کشیدم از آیدین سیارسریع تو شهرونگ بود مخصوصا اون قسمتش که گفته بود بترسم ازرروزی که کدوم گوری هستی ؟  از یک سوال توهیم امیز به پرسیدن ادرس تبدیل بشهپ. ن: اما من میگم اینکه اونا برن گرم خونه یا کمپ یا پیش خانوادهاشون فقط پاک کردن صورت مسئلست،  این اعتیاد لعنتی داره میخوره ما داریم ته میکشیم،  به نظرم تو این مورد به جز مسئولین خود افراد هم مقصر هستن اعتیاد باید جرم باشه نه بیماری چون بیماری واگیر داره همه میگیرن واکسنشم هنوز کشف نشده اما جرم رو همه انجام نمیدن وای خدا من چقدر با این معقوله اعتیاد مشکل دارم اخهپ.ن 2: در حال دوست داشتن توام مثل پیچک بی دیوار  (فروغ فرخزاد)  زن زیادی...ادامه مطلب

یه چی میگم بیین خودمون باشه به شدت با جغد همزاد پنداری میکنم

زن زیادی...

دی ماه و اخرش که میشه انقده دوست دارم بخوابم چشمام رو که باز میکنم جاهای سختش گذشته باشه و رسیده باشم به روزایی خوش زندگی، برف، بارون بهترینا هستن، اما فقط من میدونم فصل خالی شدن قلبم فصل دل کندنم فصل گذشتنم همین دی و بهمن بوده و هنوزم هست، اما میدونم فصل بهتری میشه اگه بارون و برف باشه 

زن زیادی...